شب قبل که چند نفرشون گم شده بودن پیر شدم تا تو شلوغی و سیاهی شب پیداشون کنم. بعد از اون تذکر، دیگه توقع نداشتم باز تکرار شه این اتفاق. یهو یکی از بچهها گفت اونجاست. سر برگردوندم و دیدم رقیه با شتاب به سمت ما میاد که یهو داد زدم: نه نه نه...
18 تیر
143 بازدید
00:00/03:24
دست اندرکاران
گوینده :سیده محدثه شاه چشمه
نویسنده :سیده محدثه شاه چشمه
تنظیم و تدوین :آرمین پارسا
درباره این قسمت
افتادن ها همیشه هست. ندیدن ها همیشه هست و جای همهی اینا با بودن هاست که خوب میشه.