میخواهم از خانه بیرون بزنم که مادر رضا میگوید: «تو رو خدا نرو خانم کریمی. بری خودش رو میکشه.» رضا میگوید: «نترس. اول اون بچه رو سقط میکنیم بعد خودمو خلاص میکنم.» گوشهای مینشیند. آستینش را بالا میزند و تتوی اسم ریحانه را روی دستش نشان میدهد.
17 تیر
121 بازدید
00:00/03:54
دست اندرکاران
گوینده :سیده محدثه شاه چشمه
نویسنده :محمد اسدی
تنظیم و تدوین :آرمین پارسا
درباره این قسمت
شاید هر تولد به این معنا باشد که خدا هنوز هم از انسان ناامید نیست.