• خبر
  • گزارش
  • مستندات
  • داستان
  • پادکست
  • تجربه
  • همه

«قسمت چهاردهم؛طلای کاغذی»

روایتی از : خانم مریم انگشت باف
«قسمت چهاردهم؛طلای کاغذی»
نگاهم روی حلقه ازدواجم قفل شده است. زردی طلایش چشمم را می‌گیرد. می‌خواهم از انگشتم خارج کنم؛ هیچ وقت اینقدر بدقلقی نمی‌کرد. چندبار توی دستم می‌چرخانمش. بالاخره خارج می‌شود...
17 تیر
135 بازدید
00:00/04:54
دست اندرکاران

گوینده :سیده محدثه شاه چشمه

نویسنده :محمد اسدی

تنظیم و تدوین :آرمین پارسا

درباره این قسمت

«...هرجا می‌روم با خودم چند کتاب می‌برم؛ آرایشگاه، مطب دکتر، نانوایی، مترو؛ هرجا که فکرش را بکنید. حتی زمان عقد عاطفه هم کتاب دستم بود. کتاب «بروید باهم بسازید» را کادو کردم و سر عقد هدیه دادم. البته متوجه نگاه شماتت بار اطرافیان هم شدم که با زبان بی زبانی می‌گفتند: «آخه کتاب هم شد هدیه؟»...»

پادکست های مشابه

کامنت ها (0)

برای ثبت کامنت میبایست وارد حساب کاربر خود شود.ورود به حساب کاربری

آدرس

  • قم، جمکران، درب ششم، شبستان بقیع، طبقه دوم، نمایشگاه مسجد جامعه پرداز
  • 02591009650
  • Masjedjamepardaz@gmail.com

نقشه

image

کلیه حقوق و امتیازات این وبسایت متلعق به محله همدل میباشد

imageimage